ورود به حساب
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
اطلاعیه نمایش بیشتر
تغییر اندازه فونتآآ
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
  • دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
  • خرید اشتراک
خواندن: ماراتن کیش و اقتصاد سیاسی کالایی‌سازی بدن
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
تغییر اندازه فونتآآ
Search
  • صفحه اصلی
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
یک حساب کاربری دارید؟ ورود به حساب
ما را دنبال کنید
  • تبلیغات
  • ارتباط با ما
  • بوک مارک های من
© 2022 Foxiz News Network. Ruby Design Company. All Rights Reserved.
مجله تخصصی اقلیما > حکمرانی > ماراتن کیش و اقتصاد سیاسی کالایی‌سازی بدن
حکمرانیرسانهعلوم اجتماعی

ماراتن کیش و اقتصاد سیاسی کالایی‌سازی بدن

چگونه توسعه‌گرایی ایرانی بدن زن را به ابزار جلب طبقة متوسط تبدیل می‌کند؟

76 Views
بدون دیدگاه
2
6 دقیقه مطالعه
اشتراک گذاری
  • رسول لطفی

    پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات

در سال‌های اخیر، رویدادهایی نظیر «ماراتن کیش» درظاهر واجد یک کارکرد فرهنگی و ورزشی‌اند، اما در سطح ساختاری، بخشی‌ از آرایش جدید پروژه توسعه‌خواهی نئولیبرالی در ایران عمل می‌کنند؛ پروژه‌ای که با اتکا به تکنیک‌های مدیریت ادراک و کالایی‌سازی نمادین، بدن زن را به متغیری سیاسی ـ رسانه‌ای برای تنظیم رابطه خود با طبقه متوسط تبدیل کرده است. این رویدادها در سازوکار واقعی‌شان، «تکنیک‌های حکمرانی توسعه‌نما» هستند؛ سازوکارهایی برای جابه‌جایی حساسیت‌ها، برون‌سپاری بحران‌ها و تولید رضایت کم‌هزینه. تلاش پروژه توسعه نئولیبرالی در ایران برای بازتولید مشروعیت و جذب حمایت سیاسی ازطریق بازاری‌سازی بدن زن و اعطای آزادی‌های توهمی به طبقه متوسط است.

در دو دهه اخیر، ایران با نوع خاصی از صورت‌بندی نظری از توسعه مواجهه هست که اتفاقاً نسبیت و سنخیتی با توسعه واقعی بومی ندارد، بلکه «توسعه‌نمایی» است؛ نوعی نظم اقتصادی ـ سیاسی که به‌جای اقتصاد تولیدمحور، بر اقتصاد تصویر، نمایندگی نمادین و مدیریت روانی جامعه تکیه دارد. این نظم، به‌طور خاص طبقه متوسط را هدف می‌گیرد؛ طبقه‌ای که در وضعیت انسداد اقتصادی، نابرابری ساختاری و فرسایش افق‌های آینده، بیش‌از هر زمان دیگر به «نشانه‌های ظاهری توسعه» حساس است. این پروژه به‌خوبی فهمیده است که طبقه متوسط، درمانده از انسداد اقتصادی و سرخورده از بی‌عدالتی، حساس‌ترین نقطه‌اش «آزادی‌های سبک‌زندگی» است. بنابراین آزادی زنانه را به‌عنوان «امتیاز نمادین» بسته‌بندی کرده و  از آن بهره‌کشی سیاسی می‌کند: تو آزادیِ نمایشی داشته باش، ما هم مسیر بازاری‌سازی و خصوصی‌سازی را ادامه می‌دهیم.

در چنین نظمی، بدن زن به ابژه‌ای تبدیل می‌شود که از طریق آن «توهم آزادی و توسعه» بازتولید می‌شود؛ بدن زن تبدیل می‌شود به «واحد مبادله سیاسی»، چیزی که قرار است با آن رضایت تولید شود. آنها بازنمایی رسانه‌ای می‌سازند که در آن «توسعه جامعه ایرانی» با نمایش کنترل‌شده آزادی‌های جنسی ـ بدنی زنان گره می‌خورد. اما این مدرن‌شدن، یک «ابزار سیاسی» است.

نظام توسعه‌گرا وقتی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد این مطالبات سخت را برآورده کند، به‌سراغ جایگزینی «آزادی مصرف‌پذیر» به‌جای «آزادی اجتماعی» واقعی می‌رود که هم کم‌هزینه‌تر و هم قابل کنترل‌تر است. در نتیجه، ساختار قدرت کوچکترین هزینه‌ای نمی‌دهد، فقط طبقه متوسط را با یک «توهم آزادی» آرام می‌کند. مسئله تبدیل بدن زن به کالایی برای کسب سرمایه سیاسی است. این یعنی تغلیظ امر توسعه در سطحِ سطحی‌ترین لایه‌های بدن‌مندی؛ نوعی توسعه‌نمایی نه توسعه‌یابی.

پروژه توسعه نئولیبرالی در ایران، همانند مشابهاتش در جهان، به‌خوبی فهمیده است که بدن زن محل تلاقی «قدرت»، «مصرف»، «سبک زندگی» و «مشروعیت» است. به‌همین‌دلیل، آزادی زنان در این پروژه به‌عنوان «متغیر قابل تنظیم» به‌کار گرفته می‌شود. آزادی زنانه در این گفتمان، «امتیاز نمادین» است؛ کالایی که عرضه می‌شود تا رضایت سیاسی طبقه متوسط را خریداری کند. این «آزادی»، آزادی بدن‌مند، مصرف‌پذیر و رسانه‌پسند است؛ آزادی‌ای که در لحظه دیده‌شدن عمل می‌کند اما فاقد قدرت ساختاری‌سازی است.

وقتی ساختار توسعه‌گرا قادر نیست عدالت اجتماعی، فرصت‌های برابر، اشتغال باکیفیت یا کارآمدی نهادی تولید کند، آزادی را به «نمایش» تقلیل می‌دهد، چون بدن زن را به ابزاری برای تخفیف بحران‌های ساختاری بدل می‌کند، نه به سوژه‌ای انسانی که باید در مرکزِ عدالت، آموزش و فرصت قرار گیرد. این همان اقتصاد سیاسی‌ای است که در آن زن آزاد است برقصد، بدود، دیده شود اما دقیقاً در همان لحظه، استثمار می‌شود! بدن زن در این پروژه نقشی دارد که در هیچ دوره‌ای چنین پررنگ نبوده: منبع تولید تصویر، هویت و رضایت سیاسی. کافی است چند قاب از لبخند و دویدن زنان منتشر شود تا طبقه متوسط دوباره احساس کند چیزی درحال حرکت است؛ بی‌آنکه چیزی واقعاً حرکت کرده باشد.

وقتی توسعه از بدن آغاز شود و نه از نهادها، تولید، عدالت و زیرساخت، نتیجه چیزی جز مصرف بدن نخواهد بود. و هرچیزی که مصرف شود، باید تکرار شود. ازاین‌رو پروژه توسعه‌نما برای بقا ناچار است نمایش‌هایی جسورانه‌تر، رسانه‌ای‌تر و تحریک‌کننده‌تر بسازد؛ چرخه‌ای که نقطه پایان آن، فرسایش اجتماعی، بی‌اعتمادی مدنی و ازدست رفتن سرمایه اجتماعی است.

مسئله، لزوماً اخلاقی یا فرهنگی صرف نیست. مسئله «اقتصاد سیاسی» است: وقتی توسعه به‌جای عدالت، تولید، بازسازی ساختارهای عمومی و ارتقای طبقات فرودست، از بدن آغاز شود، نه‌تنها توسعه اتفاق نمی‌افتد، بلکه بدن نیز به‌سرعت مصرف می‌شود. چیزی که مصرف شود، بعداز مدتی دیگر اثر ندارد و اینجاست که پروژه توسعه‌خواه برای ترمیم خود، مجبور به تکرار نمایش‌های جدیدتر، جسورانه‌تر و سیاسی‌تر خواهد بود. چرخه‌ای که پایانش دورافتادگی از مسیر توسعه واقعی جامعه ایرانی است.

درنهایت، پروژه توسعه‌نمای نئولیبرالی در ایران به‌جای آنکه بدن زن را حامل حقوق، فرصت و منزلت انسانی بداند، آن را به یک «قطعه نمایشی» در صحنه سیاست تقلیل می‌دهد. این تقلیل، نه‌تنها زن را استثمار می‌کند، بلکه مسیر توسعه واقعی را نیز مسدود می‌سازد.

 

 

 

هراس یا حراست؟
زنان روی دوچرخ
پروژه‌ی مردانۀ جنسیت‌زدایی و بدخیم شدن سرطان غرب!
برچسب ها:اقتصادبدنکالایی‌سازیماراتننئولیبرالیسم
مقاله قبلی هندسهٔ مادرانگی در میدانِ حقیقت
مقاله بعدی در حصار استعاره‌های ناموسی
نظر بدهید نظر بدهید

Leave a Review لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا یک امتیاز انتخاب کنید!

آخرین مطالب

در حصار استعاره‌های ناموسی
زبان‌شناسی جنسیت زن و جنگ
آذر ۲۹, ۱۴۰۴
هندسهٔ مادرانگی در میدانِ حقیقت
جهاد
آذر ۲۱, ۱۴۰۴
ای پیامبر آیات حجاب سیاسی را بخوان!
فقه و جنسیت
آذر ۲, ۱۴۰۴
مهریه در کوران بی‌مهری!
حکمرانی
آبان ۲۷, ۱۴۰۴
زبان اشیاء زن مبارز
حجاب علوم اجتماعی
آبان ۸, ۱۴۰۴
مقاومت علیه بزک
ترجمه حجاب زیبایی
مهر ۳۰, ۱۴۰۴
© همه حقوق به دفتر مطالعات جنسیت و جامعه و مجلۀ اقلیما تعلق دارد
Welcome Back!

Sign in to your account

Username or Email Address
Password

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟