مسئلۀ تصویر بدنی و پذیرش استانداردهای زیبایی، یکی از چالشهای فرهنگی و روانشناختی مهم در جوامع معاصر است؛ بهویژه زمانی که این استانداردها از الگوهای غالب غربی نشأت میگیرند. در این میان، زنان و دختران مسلمان، با توجه به تنوع سبک پوشش از جمله حجاب، در معرض پیچیدگیهای بیشتری در مواجهه با این استانداردها قرار دارند. مقالهای با عنوان «پذیرش آمادگی برای پذیرش استاندارد زیبایی غربی و رضایت از بدن در میان دختران مسلمان با حجاب و بدون حجاب» که توسط دوسانکا دوروویچ و همکاران در یکی از دانشگاههای دولتی صربستان انجام شده، به بررسی این مسئله میپردازد که آیا تفاوتی در آمادگی برای پذیرش استانداردهای زیبایی غربی که در آن لاغری بهعنوان معیار زیبایی و جذابیت تلقی میشود، میان دختران نوجوان مسلمان محصل در مدارس دینی که مطابق با سنت یعنی باحجاب لباس میپوشند و دختران نوجوان مسلمان بدون حجاب که از مدهای معاصر غربی پیروی میکنند، وجود دارد یا خیر. نمونه شامل ۷۵ دختر نوجوان مسلمان با حجاب ،۷۵ دختر نوجوان مسلمان بدون حجاب و ۷۵ دختر نوجوان ارتدوکس بود. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامههای مرتبط با نگرشهای تغذیهای و جامعهشناختی نسبت به ظاهر و مقیاس رتبهبندی ترسیم شده از بدن بود.
یافتهها نشان داد که نوجوانان مسلمان باحجاب علیرغم داشتن شاخص توده بدنی بالاتر، رضایت بیشتری از بدن خود داشتند. همچنین، دختران نوجوان مسلمان باحجاب، کمتر به پذیرش استانداردهای زیبایی غربی تمایل داشتند.
نارضایتی از بدن همراه با وسواس نسبت به ظاهر و وزن کم که در ابتدا تنها به فرهنگ غربی نسبت داده میشد، بهتدریج در دیگر نقاط جهان نیز به مسئلهای مهم تبدیل شده است. این مشکل در سراسر قارهها و محیطهای مختلف اجتماعی و فرهنگی در حال بررسی است. وسواس نسبت به ظاهر و گرایش به لاغری، بهویژه در میان زنان بهقدری فراگیر شده که یکچهارم از بزرگسالان جهان ادعا میکنند اگر لاغرتر بودند، احساس خوشبختی بیشتری میکردند، حتی اگر معیارهای چاقی را برآورده نمیکردند.
همچنین، مشخص شده است که نوجوانان نسبت به تصویر بدن خود حساسیت دارند؛ نوجوانان به دلیل تغییرات فیزیکی قابلتوجهی که در دوران بلوغ تجربه میکنند، بیشتر به شکل بدن و وزن خود توجه میکنند.
روندهای مد از دهه ۱۹۹۰ میلادی شکل گرفت و تا امروز نیز رایج است و بهترین نشانه برای اثبات «تبدیل لاغری به وسواس» است. امروزه مشاهده مدلهای برتر با قد بیش از ۱۸۰ سانتیمتر که تنها ۴۵ کیلوگرم وزن غیرمعمول نیست. این الگوها موجب میشوند بسیاری از زنان نسبت به ظاهر خود احساس نارضایتی و عدم کفایت کنند. نارضایتی از بدن بهعنوان تفاوت بین ظاهر واقعی و ظاهرایدئال تعریف میشود.
جامعهشناسان معتقدند جامعه میتواند تصوری از شکل ایدئال بدن زنانه را تحمیل کند. یکی از مهمترین عوامل فرهنگی مؤثر بر شیوع اختلالات خوردن مانند بیاشتهایی عصبی و پرخوری عصبی، تأکید بر لاغری بهعنوان فرم ایدئال بدن زنانه از طریق رسانهها است.
رسانهها تصویری از ظاهر ایدئال ارائه میدهند و صنعت زیبایی «وعده رسیدن به این ظاهر» را میدهد به شرطی که محصولات آرایشی و درمانهای پزشکی خاصی خریداری شود. برای مثال دانشجویان عرب در لندن در طول تحصیل خود نوعی «اختلال خوردن» پیدا میکنند که میزانی بالاتر از کشور مبدأشان است. همچنین دادههایی درباره شیوع «بیاشتهایی عصبی» نشان میدهد این اختلال در کشورهای توسعهیافته بسیار رایجتر از کشورهای کمتر توسعهیافته است.
گزارشی با عنوان «اختلالات خوردن، تصویر بدن و رسانهها» توسط هیئت علمی BMA نشان میدهد تمایل عمومی برای لاغر شدن زنان نسبت به گذشته افزایش یافته و تفاوت بین بدن ایدئال و واقعی نیز بیشتر شده است. مجموعهای از ارزشها و ایدئالهای فرهنگی ترویجشده توسط رسانههای غربی تأکید دارد رسیدن به بدنی لاغر برای زنان از نظر اجتماعی و اخلاقی بسیار مهم است.
تحقیقاتی که درجه رضایت از بدن را میان زنان آمریکایی و ایرانی مقایسه کردهاند، نشان میدهند زنان ایرانی عزت نفس و رضایت بدنی بالاتری داشتند؛ زیرا زنان ایرانی کمتر در معرض اطلاعات مرتبط با وسواس غرب نسبت به بدن لاغر قرار دارند. سایر تحقیقات نیز نشان دادند زنان پاکستانی ساکن لندن رضایت بدنی بالاتری نسبت به زنان بریتانیایی داشتند.
پس در این پژوهش بررسی میکنیم که آیا بین رضایت بدنی نوجوانان مسلمان (اهل سنت و شیعه) با پوشش سنتی و دختران مسلمان با پوشش سبک مدرن و غربی تفاوتی وجود دارد یا خیر. پوشش سنتی زنان مسلمان شامل لباسهایی است که تمام بدن را بهجز دستها و صورت میپوشانند و معمولاً شامل حجاب نیز میشود.
لباسهای اسلامی برای زنان با سبکهای متفاوتی وجود دارد که بهنوعی بیانگر ارزشها و اعتقادات اسلامی است. زنان مسلمان معتقدند بین پوشش سنتی اسلامی و آزادی شخصی رابطهای وجود دارد؛ زیرا این نوع پوشش به آنها احساس امنیت در برابر نگاه جنسی و بهرهکشی میدهد؛ پس بهاحتمال زیاد رابطه میان ایمان اسلامی با نارضایتی از بدنتحتتأثیر رعایت همین استانداردهای پوشش باحیا کاهش مییابد.
این نگرشها، چارچوبی برای این تحقیق فراهم کردهاند تا بررسی شود که آیا رفتار در راستای آموزههای دینی، بهویژه در مدرسههای دینی اسلامی که بر پوشش و اصول مذهبی تأکید دارند، بر رضایت از بدن و آمادگی برای پذیرش استانداردهای زیبایی غربی(مثل لاغری ایدئال) تأثیر دارد یا خیر. هدف این پژوهش بررسی آن است که آیا تفاوتی در میزان آمادگی برای پذیرش استاندارد زیبایی غربی میان دختران مسلمانی که به مدرسه دینی میروند و کسانی که به مدارس عمومی میروند، وجود دارد یا خیر.
دختران مسلمان محجبه درونیسازی کمتری از استانداردهای زیبایی غربی داشتند و تمایلی برای تغییر ظاهر خود برای رسیدن به این استانداردها نشان ندادند. همچنین میزان فشار اجتماعی که تجربه میکردند نیز کمتر بود. این یافتهها با پژوهشهای پیشین هماهنگ است که نشان دادهاند دختران مسلمان محجبه آمادگی کمتری برای پذیرش استانداردهای زیبایی غربی دارند.
همچنین، نوجوانان مسلمانی که پوشش غربی دارند و به مدارس غربی میروند، بیشتر تحت تأثیر رسانهها هستند؛ رسانههایی که لاغری را بهعنوان معیار زیبایی معرفی میکنند. آنها به همان اندازه که دختران غیرمسلمانِ همسنشان، هنجارهای زیبایی و وزن ایدئال را درونی کردهاند، این استانداردها را نیز پذیرفتهاند.
این نتایج میتواند از جنبههای مختلفی تفسیر شود. ممکن است به دلیل پوشش بدن، زنان مسلمان کمتر در معرض قضاوت دیگران قرار بگیرند و تنها قسمتهایی از بدن که قابل مشاهدهاند، یعنی صورت و دستها، مورد قضاوت قرار گیرند. در برخی فرهنگها مثل چین، زیبایی به صورت محدود میشود، نه وزن بدن. در آمریکای شمالی نیز لاغری از سلامت هم مهمتر است. بنابراین، ممکن است تمرکز نوجوانان محجبه نیز به جای بدن، به صورت باشد، که این در این پژوهش بررسی نشده است.
اگر حجاب را بهعنوان نوعی جذب شدن به ارزشهای فرهنگی مذهبی در نظر بگیریم، آنگاه سبک زندگی دختران مسلمان باحجاب، نشانهای از عدم پذیرش ارزشهای غربی است، نه صرفاً پوشش بدن. در پایان، نتایج مطالعه تأیید میکند که نگرش به بدن و ظاهر، تحت تأثیر میزان پذیرش ارزشهای غربی و نه صرفاً میزان پوشیدگی بدن است. کارکرد حجاب بهعنوان نشانهای از نپذیرفتن ارزشهای زیبایی غربی مطرح شد، نه فقط پنهانسازی بدن. این یافتهها نقش دین را بهعنوان عاملی محافظ در برابر نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن نشان میدهد، همچنین بر اهمیت انطباق فرهنگی دختران مسلمان با جامعه اطرافشان تأکید میکند.
منبع:
Readiness to accept Western standard of beauty and body satisfaction among Muslim girls with and without hijab
نویسندگان: دوسانکا دوروویچ، ماریا تیوساویویچ و حریسا سابانوویچ/ دانشگاه دولتی نووی پازار، صربستان
