ورود به حساب
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
اطلاعیه نمایش بیشتر
تغییر اندازه فونتآآ
  • صفحه اصلی
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
  • دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
  • خرید اشتراک
خواندن: شوک ۱۴۰۱؛ رجعت به جایگاه زن
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
تغییر اندازه فونتآآ
Search
  • صفحه اصلی
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
یک حساب کاربری دارید؟ ورود به حساب
ما را دنبال کنید
  • تبلیغات
  • ارتباط با ما
  • بوک مارک های من
© 2022 Foxiz News Network. Ruby Design Company. All Rights Reserved.
مجله تخصصی اقلیما > علوم اجتماعی > شوک ۱۴۰۱؛ رجعت به جایگاه زن
علوم اجتماعی

شوک ۱۴۰۱؛ رجعت به جایگاه زن

غائلۀ زن، زندگی، آزادی از دریچۀ فهم و نگاه دختران تشکلی

86 Views
بدون دیدگاه
2
20 دقیقه مطالعه
اشتراک گذاری
  • زینب شوندی

    دانشجوی ارشد علوم اجتماعی و نویسنده

پاییز ۱۴۰۱ برای حافظۀ جمعی مردم ایران، یادآور جنسی از اعتراضات خیابانی در خصوص قانون پوشش است که از چند حیث، با سایر انواع مشابه خود تمایز می‌یابد؛ اما آنچه بیش از همه محل تمایز این اعتراضات است، حضور پررنگ زنان است. اولین راهپیمایی اعتراضی پس از تشکیل جمهوری اسلامی ایران در خصوص حجاب شکل گرفت و اکنون که در حال نگارش این متن هستیم آخرین جنش اعتراضی نیز تحت چنین عنوانی به ثبت رسیده است.

اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ را حتی اگر متولد دانشگاه ندانیم، بازهم نمی‌توانیم نقش پررنگ دانشگاه را در تداوم آن انکار کنیم. دانشگاهیان از همان آغازین روزهای اعتراضات در عرصه بودند و تصویر تجمعات اعتراضی مقابل سردر دانشگاه‌های تهران یکی از پرتکرارترین و آشناترین تصاویر آن روزها در رسانه‌ها به شمار می‌رفت. در این میان نیز برخی مؤسسات و روزنامه‌نگاران خارج‌نشین نیز سعی داشتند تا از آب گل‌آلود شده ماهی بگیرند و سرفصلی تحت عنوان «جنبش دانشجویی ۱۴۰۱ ایران» را در تاریخ‌های خودنگار خود از جنبش دانشجویی ثبت کردند تا جنبش دانشجویی ۱۴۰۱ را به نام اغتشاشات زن زندگی آزادی، سند بزنند؛ گویی جنبش دانشجویی در این برهۀ انتخاب شده از زمان هیچ وجه و وجهۀ دیگری نداشته است! این در حالی است که جنس اعتراضات ۱۴۰۱ را از شعار تا الگوهای پرتکراری ازعملکرد غیراخلاقی اغتشاش‌گران نمی‌توان در سنخیت با آرمان‌های اصیل جنبش دانشجویی دانست.

سؤالات کم‌تر پرسیده شده از کسانی که کم‌تر مورد سؤال قرار می‌گیرند

باتوجه‌به عرصه قرارگرفتن بستر دانشگاه برای بروز و ظهور میدانی اعتراضات، نمی‌توان این معادله را بدون درنظرگرفتن تشکل‌های دانشجویی به مثابۀ فعال‌ترین صنف از دانشجویان در مواجهۀ داوطلبانه با رویدادهای این‌چنینی، تحلیل کرد. این بار اما روایت دختران، اهمیت و تمایزی دیگر می‌یابد و نمی‌توان؛ مانند رویۀ معمول، روایت‌های دختران از متن اتفاقات را مغفول نگاه داشت. چرا که از اساس، از شعار اغتشاشات گرفته تا صف‌بندی‌های کف میدان آن را دختران و زنان تشکیل می‌دادند. جنس اعتراضات خواه‌ناخواه دختران را در متن و مرکز تحولات قرار می‌داد. درست در همین لحظه است که تجربه‌نگاری از چیستی و چگونگی نگاه دختران فعال تشکیلاتی در پاییز تند و ملتهب ۱۴۰۱، اهمیت می‌یابد تا به سؤالاتی همچون زاویه دید دختران تشکلی به ماهیت اعتراضات، چگونگی سامان دادن واکنش‌ها، ارزیابی و آسیب‌شناسی آن‌ها، پاسخ داده شود. اینکه از اساس آیا دختران تشکلی در میدان‎داری و در دست داشتن ابتکار عمل در اعتراضات ۱۴۰۱ نقشی ایفا کردند؟ در فضای رادیکال اعتراضات و در آن شدت از خطرات جانی و فشارهای روانی و تهدیدهای موجود این ایفای نقش چگونه صورت گرفت و چه تبعاتی برای این افراد به دنبال داشت؟ این ایفای نقش چه وجوه منحصربه‌فردی داشته است؟ سؤالاتی که در اغلب موارد پس از گذر از نقطۀ اوج بحران و بازگشت به وضعیت عادی، جذابیت ژورنالیستی خود را از دست می‌دهد درحالی‌که عدم آسیب‌شناسی و ارزیابی به‌موقع، موجب تکرار اشتباهات و پرداخت هزینه‌های مکرر خواهد شد.

به‌منظور همین تمایز منحصربه‌فرد و چندگانه است که با تنی چند از دختران مسئول در تشکل‌های دانشجویی به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا پاسخ سؤالاتی ازاین‌دست را بیابیم. در حقیقت در این گزارش در تلاشیم تا پاسخ سؤالاتی که کم‌تر پرسیده می‌شوند را از کسانی که کم‌تر تریبونی برای بیان سخنان خود دارند، بخوانیم.

زهرا ابراهیم‌زاده، دبیرکل تشکل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه قم در سال ۱۴۰۱ در خصوص ماهیت متمایز اعتراضات ۱۴۰۱ بیان کرد: «اتفاقی که تحت عنوان جنبش زن زندگی آزادی رخ داد، نه شبیه به فتنۀ ۸۸ بود و نه شبیه هیچ جنبش اعتراضی دیگری که در گذشته در سطح کشور شاهد بودیم. به همین خاطر تلاش برای وام گرفتن از تجربیات گذشته برای تعیین واکنش نسبت به آن، موفقیت‌آمیز نبود. هر چه سعی می‌کردیم با رجعت به گذشته از شیوۀ کنشگری گذشتگان وام بگیریم، ممکن نمی‌شد. امام خمینی (ره) نیز تأکید داشتند که «نقش زنان در انقلاب اسلامی اگر بیشتر از مردان نباشد کم‌تر نیست.» اما در اغتشاشات ۱۴۰۱، زنان صرفاً نقش هدایت‌کنندگی نداشتند و صف اول مبارزات خیابانی را تشکیل می‌دادند.»

ابهام و عدم آمادگی، وجه اشتراک واکنش‌ها

یکی از پرتکرارترین مواردی که توسط مصاحبه‌شوندگان بیان شد، عدم آمادگی مسئولین دانشگاه‌ها برای واکنش نسبت به اعتراضات دانشجویان و فهمی غیرواقعی از اعتراضات بود که موجب اتخاذ تصمیمات غیرمؤثر و محافظه‌کارانه می‌شد. همین مطلب مانع همراهی دانشگاه در تصویب بسیاری از برنامه‌های پیشنهادی نمایندگان تشکل‌های دانشجویی می‌شد.

ابراهیم‌زاده دراین‌خصوص گفت: «با در نظر گرفتن اوضاع جامعه و فعالیت رسانه‌ها، رخ دادن اعتراضات ۱۴۰۱ دورازذهن نبود. اما عدم بینش مناسب، عدم رصد منظم اتفاقات جهان و ایران، باعث شده بود که کسی ذهنیت و پیش‌بینی مناسبی در بین مسئولین نسبت به علت وقوع این اتفاقات وجود نداشته و موجب سردرگمی و طرح سؤال چه باید کرد شده بود. در بین مسئولین ابهام حکم‌فرما بود و همراه کردن مسئولین یکی از سخت‌ترین قسمت‌های کار بود و ترس از شروع کار و کنش بین نیروی انسانی تشکل و مسئولین دیده می‌شد. فضای هیجانی و احساسی بر همۀ افراد غالب شده بود و این موجب می‌شد که من به‌عنوان دبیر تشکل دانشگاه، حتی با وجود راهبرد مشخصی که داشتم، امکان استفاده حداکثری و مناسب از نیروها را نداشته باشم. هر چند هرچه زمان بیشتری گذشت، انعطاف و تعادل بیشتری نیز ایجاد شد.»

زهرا وفاداران مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه الزهرا در سال ۱۴۰۱ در خصوص فقدان فهم درست از واقعیت اعتراضات بیان کرد: «حتی ادواری که تجربۀ فتنۀ ۸۸ را داشتند نیز تصور نمی‌کردند که گسل‌های جنسیتی که در ایران از دهۀ ۷۰ آغاز شده بود، به دیگرباره و از میان انبوهی از مسائل و مشکلات اقتصادی سر برآورد. این یک سؤال جدی است که آیا واقعاً امکان پیش‌بینی این اتفاقات نبود؟ یکی از ادوار بسیج دانشجویی اقدام یکی از تشکل‌ها مبنی بر برگزاری مراسم ختم برای مهسا امینی را تحسین می‌کرد و توصیه می‌کرد که باقی تشکل‌ها نیز باید این اقدامات را تکرار کنند. این پیشنهاد نادرست و انتزاعی بود در شرایطی که ما کف دانشگاه، باید کاتر و پنس جراحی از دست دانشجویان معترضی می‌گرفتیم که به‌صورت کور در وسط درگیری به سمتمان ضربه می‌زدند و جانمان در خطر بود!»

گفت‌وگو، کلید جامانده پشت دری قفل شده

نرجس رجبیان عضو شورای مرکزی تشکل انجمن اسلامی دانشجویان ۱۳۴۸ دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۴۰۱ در این باره عنوان کرد: «تلاش ما در انجمن اسلامی بازکردن باب گفت‌وگو بین دانشجویان بود تا دانشجویان موافق و مخالف با حضور کارشناسان آن موضوع، حرف خود را بزنند. می‌خواستیم نشان بدهیم که بدون سطل‌آشغال آتش زدن هم می‌توان حرف زد! اما دانشگاه مجوز انجام این برنامه را نداد و جمع‌های گفت‌وگوی ما به درون تشکل محدود شد.»

البته این عدم آمادگی و فقدان بینش مناسب صرفاً به مسئولین دانشگاهی نیز محدود نمی‌شود و می‌توان چنین ارزیابی را در خصوص تشکل‌های دانشجویی نیز موردتوجه قرار داد. زینب آلادپوش، مسئول خواهران تشکل انجمن اسلامی دانشجویان ۱۳۴۸ دانشگاه شهید بهشتی در این باره بیان کرد: «حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، شدت گرفتن تورم و فشار اقتصادی، زمینۀ نارضایتی را فراهم کرده بود و در همین حین نیز فیلم‌هایی از زدوخورد مردم با گشت ارشاد به‌صورت متناوب منتشر می‌شد که بر این وضعیت دامن می‌زد. یکی از نقاط ضعف تشکل‌های دانشجویی، کم‌کاری آن‌ها در پرداختن به زمینه‌های نارضایتی پیش از شکل گرفتن اعتراضات ۱۴۰۱ بوده است.»

 داستان تکرار یک شوک!

جنس خاص اغتشاشات ۱۴۰۱ در محوریت قرار دادن زنان، علاوه بر تبعات منفی گسترده‌اش، موجب یک شوک فکری به جامعه سیاست‌مداران و سیاست ورزان ایرانی در مورد مسئلۀ جایگاه زنان گشت. این اتفاق درصورتی‌که موجب تداوم توجه به این حوزه باشد می‌تواند در بلندمدت نوید حل مشکلات این حوزه را بدهد. ابراهیم‌زاده در این موضع عنوان کرد: «چالش دیگری که با آن مواجه بودیم، مغفول بودن مؤلفۀ رکنیت و محوریت زنان بود که البته در سطح سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی نیز مغفول است. گویی حتی از باب شعار هم ادعایی دراین‌خصوص وجود نداشت! حتی در مناظره‌های انتخاباتی نیز اثری از این مؤلفه نمی‌دیدیم. یکی از ویژگی‌های خاص انقلاب اسلامی نیز نقش محوری زن در آن بود، اما بعد از اغتشاشات زن زندگی آزادی، گویی رجعتی دوباره به اهمیت جایگاه زنان در جامعه و در بین مسئولین شکل گرفت. از دهۀ هفتاد مقام معظم رهبری صراحتاً در خصوص الگوی سوم زن انقلاب اسلامی صحبت کردند و تا اکنون نیز بسیاری از مراجعاتی را که در این حوزه به ایشان می‌شود به همان ایده ارجاع می‌دهند. هر چند اعتراضات خیابانی فرصت طرح ایده‌های این‌چنینی نیست؛ اما این اعتراضات بهانه‌ای شد که جریان انقلاب رجعتی دوباره به این ایدۀ ارزشمند داشته باشد و سعی در بسط این گفتمان داشته باشد.»

بررسی عملکرد تشکل‌های دانشجویی نشان می‌دهد که اغلب تشکل‌ها، راه‌حل اولیه را شکل دادن فضای گفت‌وگو و تضارب آرا می‌دانستند؛ اما عدم همراهی مسئولان دانشگاه در برگزاری برنامه‌هایی ازاین‌دست، رادیکال شدن معترضین و عبور از خط قرمزهای اخلاقی و انسانی در بستر دانشگاه، سطح تنش‌ها را تا حدی بالا برده بود که برگزاری برنامه‌هایی ازاین‌دست، هرگز کافی به نظر نمی‌رسید. زینب آلادپوش در ترسیم فضای دانشگاه بیان داشت: «در فضای دانشگاه، یکی از اشتباهات مشترک بین مسئولین دانشگاه، تشکل‌های دانشجویی، معترضین و نیروهای امنیتی این بود که هر یک به‌نوبۀ خود به دوقطبی ایجاد شده، دامن می‌زدند. معترضین نیروهای انقلابی را با عکس، تهدید و طرد می‌کردند، آن‌ها را از گروه‌های درسی حذف می‌کردند و از سمتی تشکل‌ها نیز به‌طرف دیگر درگیری تبدیل شده بودند. نحوه برخورد نیروهای امنیتی با تشکل‌های انقلابی به‌گونه‌ای بود که موجب جدا به نظر رسیدن تشکل‌های انقلابی دانشجویی از متن دانشجویان می‌شد، درحالی‌که تشکل انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در آن زمان به بستری برای مراجعۀ دانشجویان و رفع مشکلات آنان تبدیل شده بود.»

ایستادن بر سرِ ایستادن

زهرا ابراهیم‌زاده در مورد اقدامات انجام شده توسط تشکل انجمن اسلامی تشریح کرد: «در تشکل انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه قم، از کارهای جزئی تا کارهای ملی و کلان روی میز برنامه‌ها قرار گرفت. به جهت غلبۀ فضای احساسی و هیجانی، امکان انجام کارهای محتوایی عمیق وجود نداشت. سعی ما در این انجمن اسلامی معطوف بر این شد که دست بگذاریم روی نقاط مشترکی که بین ما و معترضین وجود داشت. به‌جای دست گذاشتن روی مواردی که به‌شدت مناقشه‌انگیز بودند، دست گذاشتیم روی اتحاد به مثابۀ ملت ایران. البته ما در آن شرایط در تلاش بودیم برای تبدیل کردن فضای بی‌منطق اعتراضات هنجارشکنانه بستر گفت‌وگو را به هر نحو و بهانه‎ای مانند برگزاری تریبون آزاد فراهم کنیم. اتفاقی که نتایج مثبتی داشت؛ اما سطح تأثیرگذاری مدنظر ما را ایجاد نمی‌کرد. گویی فضای صحبت‌های منطقی پاسخگو نبود و دست گذاشتن بر نقاط مشترک عاطفی دو طرف را مدنظر قرار دادیم.

یکی از کارهای انجام شده، اهتزاز پرچم ایران در دانشگاه بود. به این صورت که پارچه سفیدرنگی در سرتاسر زمین یکی از سالن‌های اصلی و پررفت‌وآمد دانشگاه قرار داده شد. ظرف‌های رنگ نیز کنار این پرچم قرار داشت و دانشجویان به‌صورت داوطلبانه با استفاده فرم دستِ آغشته به رنگ، رنگ‌آمیزی پرچم را تکمیل کردند و در نهایت به انضمام اجرای سرودی با مضامین ملی، پرچم بر ساختمان آموزشی اصلی دانشگاه توسط همۀ اقشار دانشجویان به اهتزاز درآمد. در طی این مراسم بود که نشریه‌هایی حاوی تحلیل اعضای انجمن اسلامی بین جمعیت تقسیم شد تا بستری برای ارائۀ استدلال‌ها و روشنگری باشد. این برنامه نقطۀ امیدی در فضای محافظه‌کارانۀ دانشگاه ایجاد کرد و بعدها برخی لیدرهای جریان مقابل به بهانۀ این برنامه به اتاق انجمن اسلامی آمدند و امکان گفت‌وگوهای بیشتر فراهم شد.»

زینب آلادپوش در خصوص اقدامات انجام شده در فضای دانشگاه شهید بهشتی بیان داشت: «از جمله اقدامات خرد و کلان انجمن اسلامی در روزهای ملتهب ۱۴۰۱ عبارت‌اند از: بیانیه‌ها و نامه‌ها در جهت مطالبۀ شفاف‌سازی در همان روزهای اولیۀ حادثۀ فوت مهسا امینی، بیانیه‌ها و نامه‌هایی خطاب به مردم و دانشجویان برای بیان اعتراضات خود در قالب تجمعات صحیح و فضای گفت‌وگومحور و جلسات هم‌اندیشی برای اقشار مختلف دانشجویان که متأسفانه از سمت دانشجویان معترض با اقبال چندانی روبه‌رو نمی‌شد.

 در دانشگاه شهید بهشتی اما تجمع چندان گسترده‌ای رخ نداد، جز برخی اقدامات نمادین و مختلط شدن چندروزۀ سلف. یکی از کارهای مثبت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل در آن زمان، غنیمت شمردن فرصت ارتباط‌گیری با نو ورودی‌های دانشگاه بود. از طریق منتورینگ مجازی ثبت‌نام آشنایی و صمیمیتی بین نودانشجویان و اعضای تشکل شکل گرفته بود که هنگام آغاز سال تحصیلی نیز تداوم پیدا کرد.

 به‌طورکلی آب گل‌آلود دوقطبی ایجاد شده برای ماهیگیران زیادی غنیمت بود. در همان روزهای اعتراضات فردی در محوطۀ دانشکده با سلاح سرد دستگیر شد که مشخص شد از دیوار دانشگاه به داخل آمده بوده و حتی نمی‌توانست به زبان فارسی صحبت کند! درنهایت نیز آسیب اصلی نیز متوجه همه شد، از سمتی نسبت به دانشجویان تشکل‌های اسلامی، جو بدی ایجاد شد و از سوی دیگر برای دانشجویان معترض نیز سؤالات بی‌پاسخ مانده در التهاب آن روزها، موجب تداوم بی‌اعتمادی شد.»

 شما همه نیستید!

در بحبوحۀ اعتراضات ۱۴۰۱ یکی از برساخت‌های رسانه‌ای کاذبی که به‌شدت توسط رسانه‌های اپوزیسیون بازتولید می‌شد، ادعای به پا خواستن همۀ جامعۀ دانشگاهی ایران ذیل پرچم اغتشاشات بود. گزاره‌ای که با بازتاب‌های رسانه‌ای گزینشی و کلوز بستن قاب دوربین خبرنگاران، تقویت می‌شد. یکی از اشتراکات موجود در کارنامۀ تشکل‌های دانشجویی دانشگاه‌های سراسر کشور در آن روزها، شکستن این برساخت کاذب با حضور میدانی در صحنۀ اعتراضات بود. حضوری که خطرات قابل‌توجهی دربرداشت و این بار به دلیل متن و مرکز قرار گرفتن دختران، جلوه‌ای متفاوت نیز به خود گرفته بود.

مبینا فلاحی ادوار بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در این باره تشریح کرد: «در هر دانشگاهی نقاط استراتژیکی وجود داشت که جریان مقابل سعی می‌کرد در آن محل خاص تجمع برگزار کند و با رسانه‌ای کردن آن ادعا کند که تجمع اعتراضی متعلق به کل دانشگاه است. مثلاً اتفاقاتی که در سردر دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه‌هایی مانند شریف، رخ می‌داد به‌شدت در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کرد. یکی از اقدامات تشکل‌های دانشجویی انقلابی این بود که با بسیج دانشجویان انقلابی در موقعیت‌های این‌چنینی مانع تک‌صدایی در فضای دانشگاه و نشان دادن جلوه‌ای غیرواقعی از متن دانشجویان شود.

طرف مقابل خانم‌ها را در جایگاه صف اول تظاهرات و اجتماعات قرار داده بود و لیدری جریان نیز در موارد متعددی با خانم‌ها بود. در تشکل بسیج نیز تلاش بر این بود که دختران در این زمینه میدان‌دار باشند. چرا که با صف اول قرار گرفتن خانم‌ها در سمت معترضین و انجام انواع وقاحت‌ها، از آقایان تشکل‌های دانشجویی، کار چندانی ساخته نبود! جلسه‌ای با حضور اساتید برگزار شد که طی آن به پیشنهاد خانم‌های تشکل، بنا شد بیانیه‌ای نوشته شود و توسط یکی از دختران دانشجو در جمع دانشجویان قرائت شود. در برنامه‌های ناظر به آتش‌زدن دفتر بسیج دانشجویی نیز دختران حضور فعال داشتند.

یکی از پیشنهادهای خواهران در فضای تشکل این بود که باتوجه‌به حاکم شدن فضای غم و رخوت در دانشگاه، به‌جای تجمعات واکنشیِ صرف، می‌توان از ظرفیت «سوگواری» استفاده کرد که فضای رادیکال دانشگاه را شکست. هر چند این ایده مورد توافق قرار نگرفت و برنامه‌های دیگری ایجاد شد. استفاده از بسترهای هنری، عاطفی و در نظر گرفتن ابعاد دقیق‌تر ماجرا معمولاً در مدل‌های پیشنهادی خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود که به نظر من قابلیت شکستن جو ناشی از تجمعات اعتراضی سنگین را نیز دارد. در نهایت می‌توان گفت میدان اعتراضات ۱۴۰۱ به‌گونه‌ای بود که جز با همکاری توأمان خانم‌ها و آقایان، قابل‌مدیریت نبود.»

نرجس رجبیان دراین‌خصوص افزود: «برنامۀ دیگری که توسط دختران تشکل انجام می‌شد این بود که با برگزاری تجمعات اعتراضی هم‌زمان با تجمعات جریان مقابل، مانع تحقق تک‌صدایی در فضای دانشگاه شوند. تلاش ما بر این بود که مطالبات خود را نمایندگی کنیم و نشان دهیم این‌گونه نیست که مطالبات همۀ دانشجویان دانشگاه، برساخت‌های کاذب جریان زن زندگی آزادی باشد. هرچند حضور در فضاهای این‌چنینی برای دختران اضطراب و فشار روانی زیادی را تحمیل می‌کرد. زیرا فضای تجمعات معترضین کاملاً بی‌شباهت به یک جو نخبگانی بود و جریان مقابل خط قرمزی در توهین و خشونت و… نداشت. هر چند درهرصورت خالی کردن عرصه انتخاب دختران انقلابی دانشگاه نبود.

یکی از آسیب‌شناسی‌های ما تحلیل رفتن نیروی انسانی تشکل بود که سعی کردیم با مطالعه کتاب و آموزش بیشتر حول سؤالات روز، به تقویت قوه تحلیل و اقناع اعضای تشکل بپردازیم. هرچند هم‌زمان با فضای درگیری‌ها از جذب نو ورودی‌ها و معرفی خود به ایشان غافل نبودیم.»

بیم و امیدهای زن، زندگی، آزادی
این لباس به تن آن‌ها زار می‌زند!
غریبۀ کتاب‌های مدرسه
برچسب ها:تشکیلاتدانشجودختران دانشجوزن، زندگی، آزادی
مقاله قبلی حجاب در هیاهو!
مقاله بعدی بازی در زمین مرد غربی!
نظر بدهید نظر بدهید

Leave a Review لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا یک امتیاز انتخاب کنید!

آخرین مطالب

بازی در زمین مرد غربی!
زن و جنگ
مهر ۶, ۱۴۰۴
حجاب در هیاهو!
حجاب
شهریور ۲۸, ۱۴۰۴
ارجاع به زینب، احضار زینب و الحاق به زینب
اربعین الهیات
مرداد ۱۹, ۱۴۰۴
زنان در کفه سنگین‌تر جنگ می‌جنگند!
زن و جنگ
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
از زن بودن نگذرید!
زن و جنگ
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
زن و بی‌اعتباری مفاهیم انسانی در دنیای معاصر
مقاومت
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
© همه حقوق به دفتر مطالعات جنسیت و جامعه و مجلۀ اقلیما تعلق دارد
Welcome Back!

Sign in to your account

Username or Email Address
Password

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟