ورود به حساب
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
اطلاعیه نمایش بیشتر
تغییر اندازه فونتآآ
  • صفحه اصلی
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
  • دفتر مطالعات جنسیت و جامعه
  • خرید اشتراک
خواندن: از زن بودن نگذرید!
مجله تخصصی اقلیمامجله تخصصی اقلیما
تغییر اندازه فونتآآ
Search
  • صفحه اصلی
  • فصلنامه اقلیما
  • ویژه‌نامه اساس ملت
یک حساب کاربری دارید؟ ورود به حساب
ما را دنبال کنید
  • تبلیغات
  • ارتباط با ما
  • بوک مارک های من
© 2022 Foxiz News Network. Ruby Design Company. All Rights Reserved.
مجله تخصصی اقلیما > زن و جنگ > از زن بودن نگذرید!
زن و جنگ

از زن بودن نگذرید!

چرا نقش زنانه در جنگ اخیر نادیده گرفته شد؟

37 Views
بدون دیدگاه
6 دقیقه مطالعه
اشتراک گذاری

  • دکتر زینب تاجیک

    عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده

در حوزه مطالعات جنسیت، شاهد ظهور و گسترش گفتمان‌هایی هستیم که بر «فراجنسیت‌گرایی» یا رویکردی «فراجنسیتی» تأکید دارند. این دیدگاه، گاه با نیتی خیرخواهانه برای فراتر رفتن از کلیشه‌های جنسیتی و ایجاد برابری کامل مطرح می‌شود، می‌تواند در برخی از تفاسیر خود، به حذف و نادیده‌انگاری «زنانگی» و ویژگی‌های متمایز کنش‌های زنانه منجر شود. در این رویکرد جنسیت به پای انسانیت ذبح شده و تفاوت‌های جنسیتی نه تنها کم‌رنگ، بلکه گاهی به کلی انکار می‌شوند‌. با این استدلال که هرگونه تأکید بر تفاوت، بازگشتی به تقسیم‌بندی‌های جنسیتی سنتی و تحدیدکننده است. این امر اگر چه در تحلیل‌های فردی ذیل هویت جنسیتی و خانوادگی نیز مطرح شده و باعث ایجاد اختلال‌هایی می‌شود، اما به‌طورویژه زمانی که در تحلیل پدیده‌های اجتماعی و سیاسی در دل بحران‌ها به کار گرفته می‌شود، پیامدهای ناخواسته اما خطرناکی دارد.

برای مثال، در تحلیل ماهیت جنگ‌های نوین، عده‌ای معتقدند که میدان اصلی نبرد از زمین به آسمان‌ها منتقل شده است، جایی که پهپادها و موشک‌ها حرف اول را می‌زنند. در کنار این نبرد وحشتناک، برخی از جنگ تبیینی و شناختی سخن می‌گویند که ابعاد آن چنان کلی و جهانی است که زن و مرد نمی‌شناسد و مسئولیت آن به طور یکسان بر عهده زنان و مردان آن‌هاست و هیچ سویه جنسیتی ندارد.

این گزاره، هرچند در ظاهر برابری‌خواهانه و فریبنده به نظر می‌رسد، اما در عمل می‌تواند مصداقی از همان فراجنسیت‌گرایی باشد که به حذف زنانگی و عدم توجه به پتانسیل‌های زنانه در دل بحران‌ها می‌انجامد؛ زیرا با تأکید بر عدم وجود تفاوت در شناخت و مسئولیت، عملاً به انکار نقش‌های متمایز، توانمندی‌های خاص و تأثیرات منحصربه‌فرد جنسیتی در این عرصه می‌پردازد.

این نوع تقلیل‌گرایی در فهم جنسیت و اختلافات جنسیتی، در مصادیق عملی و تحلیل اتفاقات اجتماعی در دل بحران‌ها نیز خود را به وضوح نشان می‌دهد. مورد خانم سحر امامی یکی از برجسته‌ترین مثال‌های روز جامعه ماست. درحالی که کنش‌های این زن شجاع تأثیر شگرفی بر مدیریت عواطف اجتماعی داشت و توانست فضا عاطفی جامعه را در دل بحران کاملا تکان دهد، شاهد آن هستیم که بسیاری حاضر نبودند یا نخواستند زن بودن او را ببینند. به جای اذعان به اینکه زنانگی توانایی منحصر‌به‌فردی در کنترل عواطف اجتماعی دارد و سحر امامی به‌عنوان یک زن، توانسته چنین موجی را ایجاد کند، در نگاه برخی او یک انسان شجاع، بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های جنسیتی‌‌اش بود. اگرچه ممکن است این نگاه در ظاهر تمجیدآمیز بنظر آید؛ اما در باطن به محو عاملیت زنانه و نادیده‌ گرفتن قدرت و تأثیرگذاری خاص یک زن می‌انجامد. این رویکرد، نیازمند نقد جدی و موشکافانه است؛ چرا که فهم ما از توانمندی‌های جنسیتی بالقوه جامعه را محدود می‌کند.

ریشه اصلی این نادیده‌انگاری، در منحصر کردن جنسیت و خصوصیات جنسیتی در بدن مادی، جسم عنصری و خصوصیات بیولوژیکی نهفته است. وقتی جنسیت را تنها به عوامل زیست‌شناسی و کالبد عنصری محدود می‌کنیم، از درک ابعاد پیچیده و چندوجهی آن در ساحت نفس انسان که طبق مبانی فلسفه و کلام اسلامی فرمانده اصلی تمام ادراکات، احساسات، تمایلات و کنش‌های انسانی است غفلت می‌کنیم و از امتداد پیامدهای آن در کنش‌های اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی در بحران‌ها نیز باز می‌مانیم.

این تقلیل‌گرایی مانع از فهم درستی از کنش‌های زنانه می‌شود؛ کنش‌هایی که صرفاً تکرار یا تقلید از کنش‌های مردانه نیستند، بلکه می‌توانند از دریچه نگاهی متفاوت، از تجارب خاص زیست‌زنانه به بحران‌ها نگاه کنند و از حساسیت‌ها و اولویت‌های متفاوتی سرچشمه بگیرند. نقاط تمایز این کنش‌ها، چه در حوزه جنگ شناختی، چه در رهبری اجتماعی، چه در تربیت و چه در تولید فرهنگ و… نادیده گرفته می‌شوند.

نتیجه غم‌انگیز این فراجنسیت‌گراییِ تقلیل‌گرایانه و عدم فهم تمایزات جنسیتی، این است که زنان را صرفاً عدد و در بهترین حالت به‌عنوان نیمی از جامعه می‌بینیم. آن‌ها به آماری بی‌اهمیت در کنار مردان تقلیل می‌یابند، بدون آنکه به ظرفیت‌های کیفی، توانایی‌های منحصربه‌فرد، شیوه‌های رهبری متمایز، یا تأثیرات عمده‌ای که می‌توانند در زمان جنگ و بحران بر جامعه بگذارند، توجه شود. این نگاه نه تنها به ضرر زنان است؛ بلکه به ضرر کل جامعه و از جمله همان جنگ شناختی و مدیریت بحرانی است که ادعا می‌شود زن و مرد ندارد؛ چرا که در این نبرد، هر ظرفیت متمایز و هر زاویه دید جدید می‌تواند یک برگ برنده اساسی باشد. برای بهره‌برداری کامل از توانایی‌های انسانی و پیشبرد مؤثرتر اهداف اجتماعی و ملی، شناخت و ارزش‌گذاری عمیق‌تر بر نقش‌های جنسیتی و تمایزات کنش‌های زنانه و مردانه امری ضروری و حیاتی است؛ امری که فراتر از تقلیل‌گرایی جسمانی و فراجنسیت‌گرایی ناخواسته به حذف می‌رود.

چشم مردم دنیا به زن ایرانی
زن‌ها ما را به استقبال جنگ ببرند
بازی در زمین مرد غربی!
مقاله قبلی زن و بی‌اعتباری مفاهیم انسانی در دنیای معاصر
مقاله بعدی زنان در کفه سنگین‌تر جنگ می‌جنگند!
نظر بدهید نظر بدهید

Leave a Review لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا یک امتیاز انتخاب کنید!

آخرین مطالب

شوک ۱۴۰۱؛ رجعت به جایگاه زن
علوم اجتماعی
مهر ۴, ۱۴۰۴
حجاب در هیاهو!
حجاب
شهریور ۲۸, ۱۴۰۴
ارجاع به زینب، احضار زینب و الحاق به زینب
اربعین الهیات
مرداد ۱۹, ۱۴۰۴
زنان در کفه سنگین‌تر جنگ می‌جنگند!
زن و جنگ
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
زن و بی‌اعتباری مفاهیم انسانی در دنیای معاصر
مقاومت
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
کدام زندگی را با قوّت ادامه دهیم؟
زن و جنگ
مرداد ۱۷, ۱۴۰۴
© همه حقوق به دفتر مطالعات جنسیت و جامعه و مجلۀ اقلیما تعلق دارد
Welcome Back!

Sign in to your account

Username or Email Address
Password

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟